Developed in conjunction with Joomla extensions.

واکاوی نقش چین در افغانستان

دکتر زهرا شریف زاده

روابط چین و افغانستان دارای تاریخچه‌ای غنی و پیچیده است که به قرن هفتم میلادی وآغاز روابط تاریخی بین چین و افغانستان با سفر سوان ژنگ، یک راهب چینی، به دره بامیان هنگام بازدید از دو مجسمه بزرگ بودا که در سال ۲۰۰۱ توسط طالبان تخریب شدند،باز می گردد . او به عنوان یکی از نخستین چینی‌ها شناخته می‌شود که از افغانستان بازدید کرده و اطلاعاتی درباره فرهنگ و مذهب این منطقه به چین منتقل کرده است.در دوران دودمان هان و جاده ابریشم، روابط تجاری بین دو کشور برقرار شد که به توسعه تبادلات فرهنگی و اقتصادی کمک فراوانی نمود.در دوران جنگ سرد، روابط دو کشور تحت تأثیر تنش‌های بین‌المللی قرار گرفت. چین از یک سو با شوروی و از سوی دیگر با ایالات متحده و متحدانش در افغانستان مواجه بود. این وضعیت باعث شد که چین بیشتر به عنوان ناظر رفتار کند تا بازیگر فعال. به هر حال روابط رسمی و دیپلماتیک  دو کشور در سال ۱۹۵۵ از سر گرفته شد و در مقابل افغانستان نیز رژیم کمونیستی مائو تسه تونگ را به رسمیت شناخت.بعد از  فروپاشی شوروی و خروج نیروهای آن از افغانستان، روابط چین و افغانستان بهبود یافت. چین به دنبال گسترش نفوذ خود در منطقه بود و پروژه‌های اقتصادی را در افغانستان آغاز کرد و با  قدرت‌گیری طالبان در دهه 1990، چین به طور غیرمستقیم با این گروه همکاری داشت اما تمایلی به شراکت علنی نداشت.حتی پس از حمله آمریکا به افغانستان در سال 2001، چین سیاست عدم مداخله را پیش گرفت و بر روی پروژه‌های اقتصادی تمرکز کرد. این رویکرد تا سال 2005 ادامه داشت.در سیاست جدیدبا خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان در سال 2021، چین فرصتی برای گسترش نفوذ خود پیدا کرد ودولت چین تمایل خود را برای همکاری با طالبان نشان داد و به دنبال ایجاد نظم جدیدی در منطقه است.

     اما در طی دو دهه که طالبان هدف عملیات‌های نظامی آمریکا و ناتو در افغانستان قرارگرفته بودند چین در این عملیات‌ها نقشی نداشت حتی پس از خروج آمریکا از افغانستان و به قدرت رسیدن طالبان در آگوست 2021، اغلب کشورها سفارتخانه‌ها را تعطیل و پرسنل خود را خارج کردند اما چین در این میان، استثنا بود گر چه چین و افغانستان فقط حدود ۷۶ کیلومتر سرحد مشترک دارند که بهترین گذرگاه آن در ارتفاع ۵ هزار متری از سطح دریا قرار دارد که راهی صعب العبور است و در اکثر اوقات سال بخاطر برف مسدود است.با توجه به  بی طرفی های چین در بسیاری از مسائل افغانستان اکنون این سؤال مطرح است که چرا چین توجه خود را بر افغانستان متمرکز نموده است و چه اهدافی را دنبال می کند؟در پاسخ این فرضیه مطرح است که چین بر اساس شراکت استراتژیک بدنبال منافع اقتصادی،سیاسی و امنیتی خود در افغانستان می باشد.

     براساس شراکت استراتژیک که به عنوان یک اتحاد رسمی بین دو یا چند کشور با هدف دستیابی به منافع مشترک و ایجاد ارزش پایدار از طریق قراردادهای تجاری برای هر یک از طرفین شکل می‌گیردبدنبال کاهش ریسک سرمایه‌گذاری،دسترسی به بازارهای جدید و تقویت توانمندی‌ها می باشد.حال با با توجه به موقعیت جغرافیایی افغانستان و نیاز چین به منابع طبیعی و بازارهای جدید، دو کشور به سمت شراکت‌های استراتژیک حرکت کرده‌اند. بازیگری مانند چین که بیش از 50 سند وبیش از 20 سند استراتژیک را امضاء کرده است آنچه در سندهای استراتژیک جلوه می­کند توزیع وگستردگی کارکردی این روابط است به طوری که نزدیکترین کشورها با هم چنین اسنادی را امضاء نکرده اند اما کشورهایی که با هم بیشترین اختلاف های سیاسی،اقتصادی و امنیتی را دارند چنین اسناد استراتژیکی را با هم امضا نموده اند.به باور مانسینگ مشارکت استراتژیک هنگامی ایجاد می شود که دو بازیگر برای ارتقاء روابط پایدار به بالاترین سطح و ایجاد الگویی جامع نگر برای مقابله با خطرات احتمالی در قبال همکاری های آینده نگرانی مشترک داشته باشند.دو دولت تعهدات مشترکی را برای پیشبرد اهداف مشترک می پذیرند.

     در زمینه اقتصادی  چین­کشوریست که با توجه به جمعیت و رشد اقتصادی بالا به هر نوع منبع طبیعی و اقتصادی نیاز دارد و این کشور سعی می کند که درکشف معادن در افغانستان فعال باشدتا در صنایعی مانند مواد نیمه رسانا، از آن بهره ببرد. بر اساس آمار حدود ۹۰ در صد بودجه افغانستان از کمک های خارجی تأمین می شود و  افغانستان سعی دارد تا با اکتشاف معادن به خود کفایی برسد.در این راستا چین در پروژه بزرگ بهره برداری از معدن مس عینک که در حدود ۴ میلیارد و ۴ صد میلیون دلار در آن سرمایه گذاری کرده است.حتی چین ممکن است در سرمایه_گذاری معده آهن حاجی گک که حدود 5 الی6 میلیارد دلار تخمین زده شده،شرکت کند. همچنین، چین با هدف ایجاد یک افغانستان توسعه‌یافته و باثبات، به دنبال تقویت زیرساخت‌ها و سرمایه‌گذاری در بخش‌های مختلف مانند آموزش و بهداشت است.حتی چین در پروژه‌های زیرساختی در زمینه استخراج معادن افغانستان فعال بوده و قراردادهای ۲۵ ساله‌ای برای استخراج معادن نفت و گازدر شمال این کشور منعقد کرده است .

     از دیگر فعالیت های چین ادغام افغانستان در طرح کمربند و جاده می باشد و افغانستان را به عنوان یک مسیر کلیدی برای ارتباط با خاورمیانه و دیگر مناطق می‌بیند. این طرح می‌تواند به توسعه زیرساخت‌ها، از جمله جاده‌ها و خطوط ریلی، کمک کند و افغانستان را به شبکه‌های حمل و نقل جهانی متصل کند.

     چین کمک‌های بشردوستانه و اقتصادی در مواقع بحران، مانند زلزله‌ها و بلایای طبیعی، کمک‌های مالی و انسانی ارائه داده است. به عنوان مثال، پس از زلزله ۵.۹ ریشتری در سال ۲۰۲۲، چین ۷.۵ میلیون دلار کمک بشردوستانه ارسال کرد همچنین  چین اعلام کرده بود که از ژانویه ۲۰۲۵ تعرفه گمرکی بر صادرات افغانستان را لغو خواهد کرد که این اقدام به رونق تجارت و توسعه اقتصادی افغانستان کمک خواهد کرد..

     در زمینه همکاری‌های فنی و آموزشی چین­به آموزش نیروی کار افغان در زمینه‌های مختلف فنی و مهارتی پرداخته  تا بتواند به توسعه پایدار زیرساخت‌ها کمک کند

     در  ایجاد فرصت‌های شغلی پروژه‌های چینی در افغانستان نه تنها به توسعه زیرساخت‌ها کمک می‌کند بلکه فرصت‌های شغلی زیادی نیز برای مردم محلی ایجاد می‌کند. برای مثال، شرکت‌های چینی متعهد شده‌اند که هزاران شغل محلی ایجاد کنند.چین با تمرکز بر روی این جنبه‌ها، سعی دارد تا نفوذ خود را در افغانستان افزایش دهد و زمینه‌های اقتصادی و اجتماعی این کشور را تقویت کند.

     نکته مهم دیگر از حضور چین در افغانستان رقابت با هند می باشد زیرا حضور چین در افغانستان به عنوان یک استراتژی برای مقابله با هند و جلوگیری از نفوذ این کشور در بازارهای آسیای مرکزی تلقی می‌شود. چین سعی دارد تا با نزدیک شدن به طالبان، مانع از دسترسی هند به منابع اقتصادی در افغانستان شود.. همچنین، پکن با ایجاد روابط نزدیک با طالبان، سعی دارد تا تأثیرات منفی خروج آمریکا را خنثی کند و خود را به عنوان یک قدرت اصلی در منطقه معرفی کند.

     در زمینه سیاسی و امنیتی چین نگران نفوذ گروه‌های افراطی از افغانستان به داخل خاک خود، به ویژه جنبش‌های جدایی‌طلب اویغور، است لذا تمام تلاش خود را بکار گرفت تا قبل از اینکه شبه‌نظامیان اویغور بر ضد دولت چین وارد عمل شده و سین کیانگ را بیش از پیش متزلزل کنند، با خنثی کردن تحرکات آنها در خاک افغانستان، الگوی ثبات ـ امنیت سین کیانگ را حفظ کند.چین به دنبال تقویت همکاری‌های امنیتی با طالبان است بگونه ای که  به طالبان کمک می‌کند تا نظامیان پیشین افغانستان را شناسایی و بازداشت کنند. این همکاری‌ها شامل استفاده از تکنولوژی‌های پیشرفته برای ردیابی و شناسایی افراد است.همچنین، چین به طالبان در زمینه‌های سایبری و اطلاعاتی کمک می‌کند تا  طالبان قادر به دسترسی به اطلاعات حساس و سیستم‌های امنیتی پیشین افغانستان شوند.

     در ضمن چین نگران نفوذ گروه‌های افراطی مانند داعش و جنبش اسلامی ترکستان شرقی [1]است که ممکن است از بی‌ثباتی افغانستان بهره‌برداری کنند. بنابراین، پکن به دنبال ایجاد یک افغانستان نسبتاً آرام تحت کنترل طالبان است تا از گسترش این تهدیدات جلوگیری کند.این رویکرد به چین اجازه می‌دهد تا از نزدیک وضعیت را زیر نظر داشته باشد و در عین حال منافع اقتصادی خود را تأمین کند.

      چین از سال 2014 با تعیین نماینده ویژه برای امور افغانستان، تلاش کرده تا نقش میانجیگری خود را تقویت کند. این کشور با برقراری تماس‌های مکرر با طالبان و دولت افغانستان، سعی دارد تا به عنوان یک بازیگر کلیدی در تحولات سیاسی افغانستان ظاهر شود. همچنین، چین با استفاده از سازمان‌های منطقه‌ای مانند سازمان همکاری شانگهای، تلاش می‌کند تا اجماع منطقه‌ای برای مقابله با تهدیدات مشترک ایجاد کند.

     چین تمایل دارد که افغانستان به عنوان یک کشور مستقل و بی‌طرف باقی بماند و از نفوذ غربی‌ها در این کشور جلوگیری کند. این هدف نه تنها به نفع امنیت ملی چین است بلکه به پکن اجازه می‌دهد تا موقعیت خود را در برابر رقبای جهانی تقویت کند. در مجموع، حضور چین در افغانستان نتیجه‌ای از ترکیب منافع اقتصادی، امنیتی و ژئوپلیتیکی است که این کشور را به سوی تعاملات نزدیک‌تر با طالبان سوق داده است.

      از نظر نقش جغرافیایی افغانستان به عنوان یک کریدور مهم جغرافیایی برای پروژه «یک کمربند - یک راه»[2] چین محسوب می‌شود. این پروژه به چین اجازه می‌دهد تا با کشورهای آسیای مرکزی، خاورمیانه و جنوب آسیا ارتباط برقرار کند. اتصال افغانستان به این طرح می‌تواند به توسعه اقتصادی منطقه کمک کند، اما همچنین ممکن است وابستگی امنیتی افغانستان به پاکستان را افزایش دهد.

با نگاه کلی به بحث در می یابیم که نقش چین در تأمین امنیت افغانستان و مبارزه با طالبان ترکیبی از همکاری‌های امنیتی، دیپلماتیک و اقتصادی است که هدف آن حفظ ثبات در منطقه و تأمین منافع استراتژیک این کشور است. با توجه به چالش‌های موجود، چین تلاش می‌کند تا از طریق تعاملات نزدیک با طالبان، بر تهدیدات امنیتی غلبه کند و در عین حال موقعیت خود را به عنوان یک بازیگر کلیدی در سیاست‌های منطقه‌ای تقویت نماید.هر چند چالش‌هایی مانند  نگرانی از بی‌ثباتی داخلی افغانستان، نفوذ پاکستان و مشکلات امنیتی می‌تواند بر موفقیت پروژه‌های اقتصادی چین تأثیر بگذارد.

 تحریریه مجله ایرانی روابط بین الملل

[1] East Turkestan Independence Movement(ETIM)

[2] Belt and Road Initiative

سخن سردیبر

دکتر زهرا شریف زاده سردبیر مجله
دکتر زهرا شریف زاده سردبیر مجله
دکتر زهرا شریف زاده سر دبیر مجله
دکتر زهرا شریف زاده سر دبیر مجله ایرانی روابط بین الملل 

گفتگو

دکتر امیر هوشنگ میر کوشش در گفت و گو با ایلنا
دکتر میرکوشش در گفت‌وگو با ایلنا

یادداشت

دکتر محمد منصورنژادعضو هیئت مدیره انجمن علمی مطالعات صلح ایران
دکتر محمد منصورنژادعضو هیئت مدیره انجمن علمی مطالعات صلح ایران
🖋مهدی مستفید کارشناس حقوق ودانشجوی ارشد حقوق دادرسی اداری
دکتر محمد منصورنژادعضو هیئت مدیره انجمن علمی مطالعات صلح ایران 
دکتر محمد منصورنژادعضو هیئت مدیره انجمن علمی مطالعات صلح ایران 
دکتر محمد منصورنژادعضو هیئت مدیره انجمن علمی مطالعات صلح ایران 
دکتر محمد منصورنژادعضو هیئت مدیره انجمن علمی مطالعات صلح ایران 
دکتر محمد منصورنژادعضو هیئت مدیره انجمن علمی مطالعات صلح ایران 
دکتر میکائیل سانیار در گفتگو با بوکان پرس
دکتر تاج الدین صالحیان دکتری تخصصی روابط بین الملل ،دکتر حمید احمدی نژاد  ...

مفاهیم و نظریه ها

دکتر امیر هوشنگ میرکوشش مدیر مسئول مجله ایرانی روابط بین الملل و عضو هیئت ...
دکتر امیر هوشنگ میرکوشش

مطالب پربازدید

دکتر امیر هوشنگ میرکوشش
دکتر امیر هوشنگ میرکوشش
دکتر امیر هوشنگ میرکوشش
متن سخنرانی دکتر امیر هوشنگ میرکوشش به مناسبت 18 می روز جهانی موزه و میراث ...
دکترامیرهوشنگ میرکوشش

تبلیغات

فراخوان مقاله

تمامی حقوق برای مجله ایرانی روابط بین الملل محفوظ است ©2024 iirjournal.ir. All Rights Reserved

Please publish modules in offcanvas position.