میکائیل سانیار دکتری تخصصی علوم سیاسی
کردها در خاورمیانه مدرن، یگانه قربانی سایکس پیکو نبودنداما بدون تردید مهمترین آنها بودند. کردها علیرغم تجربه تمامی ناملایمات در ترکیه، عراق و سوریه نشان دادهاند با کشتن نمیمیرند. ریشه در خاک دارند و دوباره رشد خواهند کرد. این یک گزاره واقعی است که دشمنانشان بخوبی به آن واقفاند. آنها کوهستان را تنها دوست خود میدانند و حال به نظر میرسد که از حاشیه به متن معادلات سیاسی و ژئوپلیتیکی منطقه درآمدهاند.
این یادداشت بر آن است تا با نگاهی تاریخی و با تاکید بر نظریه سازهانگاری، وضعیت کردها و آینده آنها را در سوریه تحلیل کرده و ضمن شناسایی بازیگران موثر و دخیل در تقابلات کنونی این کشور برخی از سناریوهای احتمالی در ارتباط با وضعیت آتی کردها در سوریه را مورد بررسی قرار دهد. توجه به این امر مهم است که پیوستگی و همسانی نژادی، زبانی، تاریخی و فرهنگی کردها در خاورمیانه سبب شده که هرگونه تحول در وضعیت آنها در یکی از کشورها، بر سایر کردها در کشورهای دیگر تاثیر گذار باشد، لذا توجه به وضعیت دیگر مناطق کردستان به دقت بررسی میافزاید.
بیش از سه سدهی پیش "احمد خانی" خالق اثر مشهور و جهانی "مم و زین" که به عنوان پدر ناسیونالیسم کردی شناخته میشود، در اشعار خود از خداوند میخواهد که کردها دارای پادشاه خود شده و آنها را از چنگال ترکان نجات داده و ستاره بختشان را روشن سازد. خانی پرده از اقداماتی بر میدارد که ترکان عثمانی در حق کردها و سرزمینشان انجام دادهاند. به زعم وی این حق کردهاست که نه تنها بر کردستان بلکه بر ترکان مهاجم نیز حکومت کنند )رجوع به کتاب مهم و زین خانی). آنها اولین گروه از مردمانی بودند که در زاگرس و مناطق فعلی غرب ایران و شرق ترکیه و شمال عراق و شمال و شمال شرقی سوریهی کنونی سکونت گزیدند. امپراتوری بزرگ ایران را تشکیل دادهاند و مادها زیربنای ساختار سیاسی ایران زمین را برای آینده ترسیم نمودهاند.
با گذشت یکصد و اندی سال از قرارداد سایکس - پیکو )که کردها را در میان دولتهای مصنوع ترکیه، عراق و سوریه تقسیم کرد( و بیمهری جامعه ملل در پیمان لوزان )١٩٢٣( ، هماینک شرایطی به وجود آمده که به نظر میرسد منطقه را به سمت نظم دیگری خواهد برد و کردها در مرکز این تحولات قرار دارند. آنها در یکصد سال اخیر از سوی سه حکومت مزبور در سرزمین تاریخیشان مورد هویت زدایی قرار گرفته و با نسل کشی، آسیمیلاسیون و سرکوب این حکومتها زیستهاند. این دولتها امنیت ملی را همانطور که سازهانگاران اذعان داشتهاند "امنیت آن چیزی است که دولتها از آن میفهمند" تعریف کردهاند و بنابراین کردها و خواستههایشان را علیه امنیت ملی کشورشان تئوریزه کرده و با تروریست خواندن جنبشهای کردی هرگونه مطالبه و حق آنها را بی پاسخ گذاشتهاند و از سوی دیگر بر اساس اصول دیدگاه رئالیسم مبنی بر "مشروعیت بخشیدن به هر ابزاری جهت تامین امنیت ملی و نیز اصل "بقای دولت"، کردها را به عنوان بزرگترین ملت بدون دولت در جهان سرکوب نمودهاند.
با فروپاشی شوروی و سر برآوردن و رشد دوباره هویتها، کردها در تلاش مجدد برای حق تعیین سرنوشت برآمده و خود را به عنوان ملتی متمایز از اعراب و ترکها که دارای مطالبات تاریخی و سیاسی هستند نشان دادهاند. بر طبق دیدگاه سازهانگاران، هویتهای غیر دولتی از جمله بازیگران مهم و تاثیرگذار بر سیاستهای داخلی و خارجی دولتها بوده و دیگر نمیتوان آنها را نادیده انگاشت.
پس از تحولات جهان عرب از ٢٠١٠ به بعد و ظهور داعش در منطقه، کردها به بطن معادلات سیاسی درآمدند. تغییراتی که خصوصا در یک دهه اخیر در منطقه به وقوع پیوست، نشانگر این است که کردها در این مدت هیچگاه در یکصد سال اخیر به اندازه کنونی قدرتمند نبوده و این دولتها نیز هیچگاه به ضعیفی وضعیت فعلی نبودهاند.
کردها در عراق:
کردها در عراق سرکوبهای شدیدی را متحمل شدهاند. کشف نفت در کرکوک و دیگر ملاحظاتِ قدرتهای پیروز جنگ جهانی اول - بریتانیا و فرانسه – سبب گردید پیمان سور (١٩١٩) که بر مبانی آن قرار بود کردستان نیز به عنوان یک دولت- ملت جدید پا به عرصه روابط بینالملل گذارد به فراموشی سپرده شود. بنابراین در میان سه کشور ترکیه، سوریه و عراق و بخشهای از ارمنستان و آذربایجان کنونی تقسیم شدند. از همان ابتدای تاسیس دولت عراق جنبش کردی برای احقاق حقوق کردها مبنی بر حق تعیین سرنوشت شکل گرفت اما تا سال ١٩٩١ سناریوی سرکوب و کشتار، بخشی از سیاستهای حکومت عراق در ارتباط با کردها بود. انفال شدن بیش از ١٨٢٠٠٠ نفر، شیمیایی شدن حلبچه توسط رژیم بعث، تعریب کرکوک و برخی دیگر از مناطق کردستان و کوچ اجباری و تبعید کردها به مناطق داخلی و عرب نشین عراق از جملهی این سرکوبها بوده است. در سال ١٩٩١ و پس از حمله عراق به کویت و در ادامه، کشتار کردها توسط رژیم بعث، منطقه پرواز ممنوع در شورای امنیت سازمان ملل برای برخی از مناطق کردستان عراق فراهم گردید. پس از سقوط رژیم بعث در سال ٢٠٠٣، آنها دولت منطقهای خود را تثبیت کرده و در بغداد نیز در قدرت شریک شدند. همچنین حق وتو داشته و در تعیین نخست وزیر و کابینه نقش مهم و تمام کننده دارند. بر اساس قانون اساسی عراق فدرال، همواره پست ریاست جمهوری و یکی از معاونتهای نخست وزیری و رئیس پارلمان سهم آنها بوده و یک دیپلماسی کارا در روابط بینالملل دارند؛ بگونهای که خارج از بغداد به توسعه آن پرداختهاند. دولت اقلیم کردستان دارای حکومت دمکراتیک پارلمانی است. این منطقه دارای ذخایر متعدد نفت و گاز است و سرچشمههای آب شیرین فراوان دارد و میانگین بارش سالیانه نزولات جوی در آن بسیار بیشتر از سایر مناطق عراق است. به لحاظ ژئوپلیتیک و ژئواستراتژیک نیز دارای اهمیت است و پیروزی چشمگیر نیروهای دفاعی دولت اقلیم در جنگ با داعش، بر مشروعیتشان در صحنه بینالملل افزود.
نیروهای پیشمرگ اقلیم کردستان به مبارزه علیه داعش در جنگ کوبانی اعزام شدند. حزب دمکرات کردستان به رهبری بارزانی روابط میانهای با منطقه خودگردان روژآوا دارد و هماینک به عنوان میانجی میان آنها و دولت ترکیه در تلاش برای ایجاد آتش بس و صلح است. حزب اتحادیه میهنی نیز دارای روابط خوب و نزدیک با آنهاست و کمکها و تبادل اقتصادی، نظامی و راهبردی خود را به منطقه خودگردان کردی در سوریه گسیل داشته و میدارد.
کردها در ترکیه:
ترکیه به عنوان دولتی تازه تاسیس از بقایای امپراتوری مریض عثمانی از بدو تولد تا به کنون با نادیدهانگاشتن هویت کردها خود را به عنوان دشمن سرسخت جنبشهای کردی نشان داده است. بیش از یک سوم جمعیت این کشور را کردها تشکیل میدهند و کودکان کورد مجبورند که سرود ملی "من ترکم" را هر روز در مدرسه تکرار کنند و اما در خانهشان با زبان و فرهنگ کوردی مراوده میکنند. این یک تراژدی وحشتناک بر علیه مردمی است که با چشم پوشی جهانِ به نام٘ دمکراتیک غرب از سیاستهای نژادپرستانه دولت ترک از بدو تاسیس تا به حال تداوم داشته است. سرکوب جنبشهای شیخ سعید پیران، شورش آرارات و جنبش سید رضا درسیم )که بر اساس اسناد موجود منجر به قتلعام صدها هزار نفر از سوی دولت منجر گردید)، ممنوعیت استفاده کردها از زبانشان و این موضوع که در ترکیه فقط ملت ترک وجود دارد، بخشی از سیاستهای ترکیه بر علیه کردها بوده است. حزب عدالت و توسعه به رهبری رجب طیب اردوغان شهرداران منتخب کُرد را برکنار کرده و به جای آنها قیّم از حزب خود منصوب میکند. حق مصونیت پارلمانتاران کُرد از سوی پارلمان لغو شده و روانه زندان میگردند. دولت و دادگستری ترکیه آنها را حامی تروریست معرفی میکند. اما حکومت ترکیه علیرغم تمامی این اقدامات، نتوانسته است هویت آنها را نابود کند و هماینک هویتطلبی کردها در ترکیه به کابوس دولت تبدیل شده است.
پس از اتفاقات ٧ اکتبر و وجود نشانهها مبنی بر تحولات و نظم جدید منطقهای، ترکیه هماکنون دست یاری به سوی امرالی -زندانی که عبدالله اوجالان رهبر حزب کارگران کردستان در آن محبوس است - دراز کرده و بنا بر اظهارات اردوغان و باخچلی - رهبر حزب ملیگرای م ه پ- تلاش بر آن است که بار دیگر پروسه صلح میان دولت و کردها آغاز گردد. اما دیدگاه رئیس دولت و حزب ملیگرای ترکیه مبنی بر "زمین گذاشتن سلاح توسط پ ک ک و یا دفن کردن نیروهایشان توسط حکومت" از سوی رهبر مشترک این حزب بیپاسخ نمانده است. جمیل بایک از رهبران ارشد پ ک ک اظهار داشت: " ما علت نیستیم بلکه نتیجه یک سده سیاستهای نژادپرستانه ترکیه هستیم. هم برای صلح و هم جنگ آمادهایم، اما اگر به صلح نرسیم اینبار ما هستیم که آنها را با سلاحشان دفن خواهیم کرد". دولت ترکیه حزب کارگران کردستان را متهم به حضور در شمال و شمال شرق سوریه میکند. این حزب در لیست ترور آمریکا و برخی کشورهای غربی قرار دارد. دولت ترک همچنین نیروهای قسد و یگانهای مدافع خلق را نیز تروریستی خوانده و در تلاش است آنها را نابود کند. اما این نیروها به عنوان متحدان استراتژیک ائتلاف بینالمللی در جنگ با داعش شناخته شدهاند.
کردها در سوریه:
سوریه نیز به مانند ترکیه هویت کردها را انکار کرده بطوریکه تعداد زیادی از شهروندان کورد در این کشور حتی شناسنامه نداشتهاند. ایجاد یک کمربند عربی توسط دولت در مرزهایش با ترکیه سبب تبعید و کوچ اجباری کردها از مناطقشان و تغییر بافت جمعیتی آنها در آن مناطق گردیده است. تخاصم و تعارض دولتهای سوریه و ترکیه در دهه ١٩٨٠ سبب گردید تا حافظ اسد با حمایت از حزب کارگران کردستان از آن به عنوان کارتی علیه آنکارا استفاده نماید و این سیاست تکراری دولتهای مزبور درباره جنبشهای مسلحانه کردها بوده که بر علیه یکدیگر از این احزاب حمایت نمودهاند.
با ورود سوریه به تحولات موسوم به بهار عربی و در ادامه، ظهور داعش در این کشور، کردها به سرعت خود را سازماندهی نموده و مناطق کردستانی را که ارتش سوریه در جنگ با معارضان و نیز نیروهای داعش از دست داده بود بازپس گرفته و منطقه خود مدیریتی موسوم به "روژآوا" را تاسیس نمودند. مبارزه نیروهای کُرد بر علیه داعش و شکست دادنشان در کوبانی، آنها را در عرصه بینالملل به مهمترین نیروی زمینی در جنگ با داعش تبدیل کرد. از این رو تحت حمایت ائتلاف بینالمللی علیه داعش به رهبری آمریکا قرار گرفتند. نیروهای سوریه دمکراتیک و یگانهای مدافع خلق و نیز یگانهای مدافع زنان با حمایت ائتلاف توانستند بیش از یک چهارم سرزمین سوریه را از تسلط نیروهای جهادی آزاد نموده و حکومت خودگران خود را در آن مستقر سازند. برخی از این مناطق نیز در یک توافق نانوشته از سوی حکومت بشار اسد تحویل نیروهای کرد گردید. این نیروها پس از سقوط دمشق نیز به بسط ژئوپلیتیک دست یازیدند. این مناطق به لحاظ ژئوپلیتیک، دارای ارزش راهبردی هستند. نزدیک به ٨٠ درصد منابع نفت، گاز و آب سوریه متعلق به کردستان سوریه است و غرب به رهبری آمریکا با حمایت از کردها و نیروهای سوریه دمکراتیک -هسد- در واقع از این منابع نیز حفاظت و بهرهبرداری کرده است. از نظر ترکیه وجود یک کیان کردی در شمال و شمال شرق سوریه بر علیه امنیت ملی کشورش بوده و با تمام قوا و با حمایت از گروههای افراطی و جهادی سوریه همچون ارتش آزاد سوریه و جبهه النصره (تحریرالشام کنونی که قدرت را در سوریه به دست گرفت) به شهرهای مهم و استراتژیک همچون عفرین، عین عیسی و گری سپی تهاجم کرده و آنها را اشغال نمود. آمریکا و روسیه نیروهایشان را از این مناطق عقب کشاندند و این در واقع چراغ سبزی برای حمله بود بلکە با این امتیازبخشی، اردوغان از روسیه فاصله بگیرد. ترکیه به تغییر دموگرافی این مناطق دست یازید و صدها هزار نفر از ساکنان این مناطق به دیگر شهرهای تحت مدیریت کردها آواره شدند.
اگرچه آمریکا مانع از تهاجم دولت ترک نـشد اما تحریمهای سختی بر علیه دولت و برخی مقامات اعمال کرد. از جمله وزیر دفاع، خلوصی آکار و چندین وزارت و شخص دیگر را تحریم نمود. ترکیه عضو ناتو است و از سوی دیگر بسیار به روسیه نزدیک شده بود و غرب و آمریکا همزمان بخاطر حمله ترکیه به کردها و نیز اهداف پیدا و پنهان این کشور در راستای توسعه ژئوپلیتیک و سیاستهای نئو عثمانیگری، آنکارا را تحت فشار میگذاشتند و از سوی دیگر سعی در راضی کردن آن داشتەاند. احتمالا این یک دام برای ترکیه در زمان قدرتنمایی داعش بود. آمریکا در تلاش بود تا از حمایتهای دولت ترک از داعش و ارتش آزاد و سایر گروههای تروریستی در جنگ با کردها جلوگیری کند و از سوی دیگر از نزدیکی بیشتر آنکارا به مسکو ممانعت به عمل آورد. به همین دلیل در مقابل تهدیدات و تهاجمات مکرر به کردها سکوت نمود و به نوعی سیاست مماشات اعمال کرد. ترکیه به بهانه نزدیکی فکری نیروهای کورد سوری به پ ک ک، آنها را نیز تروریست نامیده و بر آن است تا آنها خود را منحل کنند و یا نابود شوند. این هدف تاکنون محقق نشده و هیچ دورنمای خوشایندی برای ترکیه ازین لحاظ متصور نیست، چرا که کردها در برابر این حملات دفاع نموده و موازنه قدرت را تغییر دادهاند. پهبادهای ساخته این نیرو توان نیروهای مهاجم در جابجایی نیرو و تجهیزاتشان را به چالش کشیده است. قسد اینک توانایی منهدم کردن هواپیماهای بدون سرنشین بایراکدار ترکیه را دارد. رهبری کردها به لحاظ سیاسی نیز توانسته است به توسعه روابط خارجی بپردازد. با وجود این، مظلوم عبدی بارها در تلاش بوده تا مذاکراتی میان آنها و دولت ترکیه برای ایجاد صلح انجام گردد، اما این مطالبه هر بار از سوی آنکارا بی پاسخ مانده است.
هماینک با سقوط دمشق توسط تحریرالشام که تحت حمایت ترکیه است، مسائل تغییر کرده و بسیار پیچیده شده است. دامی که احتمالا ترکیه در آن افتاده همان دامی است که روسیه را در اوکراین زمینگیر کرده است. نیروهای ترکیه در نهایت باید سوریه را ترک کنند و پذیرش سیاستهای ترکیه از سوی دمشق به عنوان یک دولت مستقل محدود خواهد بود و این واقعیت در آینده خود را نشان خواهد داد.
در این میان کردها علیرغم وجود چالشهای جدی تا حدودی توانستهاند سیاست خود را به پیش ببرند. از یکسو با تلقیق استراتژی نظامی و سیاسی و ایجاد دیپلماسی کارا تا حدودی حمایت سیاسی غرب را به خود جلب کردهاند و از سوی دیگر در مقابل نیروهای مهاجم ترک و همقطارانش مقاومت نمودهاند. چگونگی تداوم مقاومت نیروهای سوریه دمکراتیک برای بقا متاثر از اهداف کردها برای نیل به آرمان یکصد سالهشان مبنی بر داشتن کیان مستقل کردی است. آنها در دوره حکومت بشار اسد از یکسو در تقابل با تداوم سیاستهای تمرکزگرای دمشق و حامیان آن -روسیه و ایران- بودند و از سوی دیگر با اهداف و جنگهای تهاجمی ترکیه و گروههای تحت حمایتش در مبارزه بودهاند. این تقابلات علاوه بر چالشهای داخلی در مدیریت و اداره منطقه خودگردانشان بوده است، چرا که کردستان سوریه در دهههای گذشته تغییر دموگرافی داشته و اعراب بسیاری توسط رژیم بعث در آنجا سکونت گزیدهاند. کردها از اعراب ساکن در این مناطق در مقابل تهاجمات داعش حمایت کردهاند. هر چند که تعداد کثیری از آنها به صفوف نیروهای سوریه دمکراتیک درآمدند، اما برخی قبایل عرب حکومت کردها بر خود را بر نمیتابند. برخی از آنها دارای تفکرات همسو با تحریرالشام هستند.
پس از سقوط رژیم اسد کردها با وضعیت پیچیدهٔ دیگری نیز مواجه شدهاند. هیئت تحریر الشام که خود را به عنوان یک گروه میانهرو اسلامی معرفی نموده است دارای تفکر جهادی و محصول القاعده است. هماینک با تسلط بر دمشق در تلاش است این تفکر که خود را تعدیل نموده است به جهانیان ارائه دهد. اما نگرانیها همچنان وجود دارد. به نظر نمیرسد که این گروه بتواند حمایت تام قدرتهای منطقهای و فرا منطقهای را بدست آورد. این گروه هماکنون همسو با آنکارا است. نمونه این همنوایی آنکارا با گروههای جهادی را در حملات همهجانبه نیروهای موسوم به "ارتش آزاد سوریه" و ترکیه به سد تشرین و منبج که در کنترل نیروهای کورد است میتوان مشاهده کرد. مرکز نظارت بر حقوق بشر سوریه که در بریتانیا مستقر است، برآورد کرده که از ۱۲ دسامبر تاکنون حداقل ۴۲۳ نفر در این درگیریها کشته شدهاند که ۴۱ نفر از آنها غیرنظامی، ۳۰۸ نفر از ارتش ملی و ۷۴ نفر از نیروهای سوریه دموکراتیک بودهاند. کردهای سوریه بارها هشدار دادهاند که حملات ارتش ملی سوریه به سد تشرین میتواند به فروپاشی آن منجر شود. این سد یک منبع حیاتی برای آب و برق بسیاری از مردم در منطقه است. در تاریخ ۸ ژانویه، یک پهباد ترکیهای یک کاروان غیرنظامی را که به سمت سد در حال حرکت بود تا علیه حملات ترکیه و ارتش ملی اعتراض کند، هدف قرار داد. طبق گزارشهای محلی، این حمله باعث کشته و زخمی شدن چند نفر شد. در روزهای اخیر نیز برخی منازل مسکونی توسط جنگندههای ترکیه مورد حمله قرار گرفته و چندین نفر کودک و زن کشته شدهاند.
پسماندههای خفته داعش و وجود تفکرات این گروه جهادی در میان برخی افراد و قبایل سوری، همچنین یکصد هزار زندانی داعشی در زندان الهول که تحت کنترل نیروهای کرد است، از دیگر چالشهای سوریه و کردها است. آمریکا دلیل حضورش در سوریه و حمایت از کردها را مبارزه با داعش عنوان کرده است. داعش همچنان خطری بزرگ محسوب میشود. آمریکا اذعان کرده حملات مداوم ترکیه به کردها میتواند بر مبارزه آنها علیه داعش تاثیر بگذارد. در همین راستا قسد نیز عنوان کرده در صورت تداوم حملات ترکیه آنها توان کنترل زندان الهول را نخواهند داشت. این به معنای تغییر وضعیت جنگ خواهد بود و همچنین ابزاری در دست نیروهای کُرد خواهد بود.
یکی دیگر از بازیگران مرتبط با سوریە، اسرائیل است. این رژیم با شکست نظامی حماس و حزب الله و خروج نیروهای ایرانی از سوریە، بهترین فرصت و شرایط را از زمان تاسیس دولتش بدست آورده و با منهدم کردن بخش وسیعی از توان پدافندی سوریه بخشی از مناطق هم مرز با خود در سوریه را اشغال کرده است. چنین حالتی تغییر موازنه به سود کردها را در برابر دمشق به همراه خواهد داشت. اسرائیل از دروزیهای جنوب حمایت میکند و مدعی است که دمشق باید حقوق دروزی و کردها را تضمین کند. او به زعم خود تروریستها و نیروهای جهادگر اسلامی را در جوار مرزهایش تحمل نخواهد کرد و از این نظر کردها بهترین متحد برای تلآویو به شمار میآیند. کردها با اسرائیل هم مرز نیستند اما شائبه هرگونه حمایت از کردها میتواند بر پیچیدگی اوضاع بیفزاید. این در حالی است که پروژه عادی سازی روابط اسرائیل با برخی دولتهای عرب حاشیه خلیج فارس همچنان ادامه دارد. از سوی دیگر نیز تاکنون حکومت جدید سوریه در مقابل اشغال برخی مناطق کشورش و تهاجمات نظامی این رژیم سکوت کرده است. اسرائیل در صدد است تا هرگونه راه نفوذ حزبالله و ایران از مسیر سوریه را مسدود نماید، بنابراین یکی از گمانهزنیها این خواهد بود که از تثبیت حکومت خودگران کردی و نیز دروزیها حمایت کند و از سوی دیگر با زهر چشم گرفتن از دمشق، حکومت الجولانی را در مقابل سیاستهایش به سکوت وادار نماید.
جمهوری اسلامی ایران از دیگر بازیگران مرتبط با سوریه است. سقوط بشار اسد سبب خروج نیروهای ایران از این کشور شد. جنگ غزه و حزب الله که به تضعیف این نیروها انجامید از یکسو و حمایت ترکیه از گروههای تروریستی در سوریه از سوی دیگر، بهترین امکان را در اختیار جمهوری اسلامی گذاشته است تا بنوعی از کردها و نیروهای سوریه دمکراتیک حمایت کند. چگونگی این حمایت پیچیده است و احتمالا این یک گزینه برای جمهوری اسلامی باشد تا از طریق کردها در عراق، سوریه و ترکیه، حوزه نفوذ خود را بر علیه ترکیه و گروههای جهادی مسلط بر دمشق در سوریه بازسازی نماید. اما بنا بر اظهارات مظلوم عبدی، نیروهای کُرد هیچگونه حمایتی از جمهوری اسلامی ایران را قبول نخواهند کرد. به زعم وی، ایران در ۱۳ سال گذشته بر علیه آنها عمل کرده است. از نظر آنها چرایی عدم پذیرش حمایت ایران از سوی کردهای سوری به اشتباه راهبردی ایران برمیگردد. آنها بیشترین تشابهات فرهنگی و تاریخی را با ایرانیان دارند، اما به زعم آنها ایران در جریان جنگ سوریه با حمایت از مواضع دمشق در برابر کردها سبب گردید تا به دنبال ائتلافهای دیگر باشند. تغییر و یا ایجاد ائتلاف میان بازیگران یک اصل اساسی در نظریه واقعگرایی است. روسیه نیز به عنوان یک متحد اصلی بشار اسد که نقش اساسی در عدم سقوط دمشق در ٢٠١٤ داشت، خود درگیر جنگ اوکراین است و با خروج نیروهایش از سوریه این احتمال را قوت بخشیده که سوریه دیگر در اولویت سیاستهای خاورمیانهایاش نیست. روسیه در دوره بشار اسد تلاش چندانی برای نزدیکی کردها و دمشق انجام نداد و در زمان تهاجم ترکیه به عفرین، نیروهای خود را از این مناطق خارج کرد. حال برخی از کارشناسان نظر به خیانت پوتین به بشار اسد دارند. این موضوع احتمالا با معامله صلح با اوکراین مرتبط باشد.
یکی دیگر از چالشهای کردها در سوریه و نیز منطقه، عدم ایجاد یک سیاست مشترک میباشد. به نظر میرسد دیدار مظلوم عبدی فرمانده نیروهای سوریه دمکراتیک و مسعود بارزانی در اربیل حاکی از تجربه کردها و تکرار نکردن دوباره این تجارب در بعد از جنگ جهانی اول باشد. عدم اتحاد کردها در دهه ١٩٢٠ سبب تثبیت سیاست تقسیم کردستان در آن دوره گردید. هرچند که فاکتورهای چندی درباره چنین تقسیماتی میتوان بیان داشت (از جمله کشف نفت در کرکوک، جغرافیای وسیع کردها و جمعیت متناسب آنها، وجود ذخایر فراوان نفت و گاز در کردستان، جنگاوری کردها و ترس غرب از این موضوع و کینه آنها نسبت به فتوحات اسلامی در زمان صلاح الدین ایوبی کورد نژاد، دلنوایی دادن به دولت تازه تاسیس ترکیه که از بقایای امپراتوری عثمانی باقی مانده بود، تلاش فاتحان جنگ برای ایجاد آشوب و عدم همگرایی قومی و مذهبی در خاورمیانه جهت حضور مداومشان در آینده و تسلط بر منابع انرژی منطقه و غیره)، اما عدم اتحاد کردها در یکصد سال اخیر و استفاده دولتها از این وضعیت، به عنوان یک عامل اصلی در عدم نیل به آرزوهایشان از سوی کارشناسان مهر تایید خورده است. به نظر میرسد کردها دیگر بار نخواهند چنین تجربهای را تکرار نمایند.
سناریوهای احتمالی:
حال با چنین اوصاف و در وضعیت فعلی و با توجه به تحولات خاورمیانه و گمانه تغییر نظم منطقهای و نیز به در آمدن کردها از حاشیه به متن معادلات سیاسی در منطقه میتوان سناریوهای زیر را در ارتباط با وضعیت سیاسی آینده سوریه متصور شد:
- تاسیس جمهوری سوریه با شراکت تمامی اقلیتهای نژادی، قومی و مذهبی،
- جمهوری فدرال سوریه مشتمل بر سه یا چهار منطقه فدرال سنی، علوی، دروزی و کردی،
-جمهوری عربی سوریه و مرکزگرا و تداوم جنگ داخلی و تداوم اشغال مناطقی از آن توسط ترکیه، اسرائیل و همچنین تداوم حضور نیروهای ائتلاف به رهبری آمریکا در منطقه خودگران روژآوا،
- تجزیه سوریه به سه یا چهار دولت عرب سنی، دروزی و کورد و علوی.
هرچه باشد کردها به وضعیت قبل از ٢٠١١ بر نخواهند گشت. نئوعثمانیگری ترکیه با موانع جدی روبرو است. کردها ساکنان تاریخی سرزمین کردستان در سوریه هستند؛ همان منطقهای که زمانی جزو امپراتوری بزرگ ایران زمین بود که در جنگ چالدران و بعد از آن ضمیمه عثمانی گردید. از نظر راهبردی این امر منطقی خواهد بود که جمهوری اسلامی در صدد تقویت روابط خود با کردهای سوری برآید.
تحریریه مجله ایرانی روابط بین الملل